معنی بپایان رساندن، تمام کردن پایان، انتها، اخر، خاتمه، فرجام، سر، نوک، طرف, معنی بپایان رساندن، تمام کردن پایان، انتها، اخر، خاتمه، فرجام، سر، نوک، طرف, معنی f/اdاj csاjbj، تkاk lcbj /اdاj، اjتiا، اoc، ohki، tc[اk، sc، jml، zct, معنی اصطلاح بپایان رساندن، تمام کردن پایان، انتها، اخر، خاتمه، فرجام، سر، نوک، طرف, معادل بپایان رساندن، تمام کردن پایان، انتها، اخر، خاتمه، فرجام، سر، نوک، طرف, بپایان رساندن، تمام کردن پایان، انتها، اخر، خاتمه، فرجام، سر، نوک، طرف چی میشه؟, بپایان رساندن، تمام کردن پایان، انتها، اخر، خاتمه، فرجام، سر، نوک، طرف یعنی چی؟, بپایان رساندن، تمام کردن پایان، انتها، اخر، خاتمه، فرجام، سر، نوک، طرف synonym, بپایان رساندن، تمام کردن پایان، انتها، اخر، خاتمه، فرجام، سر، نوک، طرف definition,